مشاور کسب و کار (1)

مشاور کسب و کار محمد نجاتی
سمینار کایزن محمد نجاتی و پروفسور فوجیتا

بذارید براتون یه داستان واقعی بگم.

من دوستی داشتم که به شدت از کارمند بودن سرخورده شده بود. مدام بهش توهین میشد تا اینکه تصمیم گرفت بره و یه کاری رو  شروع کنه.

این دوست من تنها داراییش یعنی ماشینش رو فروخت و یک قلم کالا خرید در یک صنف خاص. ممکنه راضی نباشه پس اجازه بدید من در مورد صنفش حرفی نزنم.
القصه که این دوست من بعد از داشتن یک فروش کوچیک تونست اعتماد فامیلاشون رو جلب کنه و با بهره 36 درصد که از نظر من شایدم درست نبود پول ازشون بگیره اما نزول نه، اشتباه نکنید. نزول و بهره وقتیه که روی سود هم سود دیرکرد گرفته بشه...

این دوست من واقعا روزی 18 ساعت کار  کرد، همه ی فکر و ذکرش کارش بود، اینقدر براش کارش مهم بود که همه ی ریزترین جزییاتی که نمیتونید تصورش رو بکنید تا سالها تو ذهنش نگه میداشت و یادش میموند، تا جاییکه تونست هی محصول به خودش اضافه کرد و فروخت تا جایی که قدرت تولید پیدا کرد.

اون تا یه جایی یه هلک و هلکی میکرد تا یه روز که بالاخره یه سفارش درست و درمون بهش خورد و وضعش زیر و رو شد و این راه 7 سال طول کشید اما اون بالاخره موفق شد.

موفق شدن یک راه منطقی داره و اولین قدمش خواستنه!!! اصلا اشتباه نکنید قصد ندارم مقاله انگیزشی به خوردتون بدم...

ما باید یاد بگیریم که وقتی واقعا میخواهیم که چیزی رو داشته باشیم مکانیزم مغزمون فعال میشه و چیزهایی رو نشونمون میده که تا قبلش نمیدیدمشون... 

واقعیت اینه که چیدمان هوش، سرمایه و بیشتر از همه اونها تلاش باعث موفقیت ما میشه... به نظر من نکته اصلی در موفقیت ترکیب کردن سه گانه ی علاقه،مهارت و سرمایست و اگر برای هرکاری ما یکی از این سه عامل رو کم داشته باشیم عملا خیلی سخت موفق میشیم...

مثال اون دست من رو به یاد بیاردید... درسته که پول نداشت اما تونست اون رو قرض کنه، درسته که مهارت نداشت اما اون رو به مرور زمان به دست آورد اما همه ی این کارها رو کرد چون از صمی قلب به اون کار علاقه داشت...

 

حالا اگر فکر میکنید به کاری که میخواید بکنید علاقه دارید من در خدمتتون هستم تا بهتون کمک کنم سایر شرایط رو فراه کنید . میتونید با شماره 09125423441 تماس بگیرید.

 

موفق باشید. 

محمد نجاتی مشاور اقتصادی شما

مدیر جریان ساز : CEM یا مدیریت تجربه مشتری چیست؟

مدیریت تجربه مشتری امروزه یکی از مهمترین مسائلی است که مدیران و کارآفرینان و حتی اشخاص در حال تکامل به سمت سیر موفقیت باید به آن توجه کنند ، مشتری از بدو ورود به سیستم پاسخگویی ما به نیازش که تعریف دیگری از کسب و کار نیز هست شروع به مشاهده و ثبت احساساتی میکند که از این مشاهدات حاصل میشوند.
پوشش، بو های محیط ، علائم و تابلوهای محیطی ، برخورد کارکنان با مشتری ، قیمت گذاری ، کیفیت محصول و یا هر عامل دیگری که بتوان آن را در محیط زندگی فردی و یا کسب و کار قرار داد، میتوانند مقایسه ، انتظار و در نهایت تصمیم گیری بیافرینند.
امروزه در حوزه علوم رفتار شناختی یا نوروساینس ، دیگر تعاریف کلاسیک دارای آن برّندگی و قاطعیت سابق نیستند، گاهی کم توان ترین مشتریان از نظر مالی تجاربی در سازمان ایجاد میکنند که از آنها بعید است ، گاهی مشتریان توانمند علیرغم تمام سعی ما رقیب دیگری را برمیگزینند در حالیکه رفتار آنها منطقی به نظر نمی رسد ، همه اینها بستگی مستقیمی دارد به آنچه که ما آن را تجربه مشتری می نامیم ، واقعیت اینست که مشتری قبل یا بعد از همکاری با ما دنبال گزینه های بهتری میگردد و تا زمانی که انتظاراتش برآورده نشده است به این جستجو ادامه میدهد.
با توجه به تمام موارد یاد شده ، شنیدن صدای مشتری در تمام مراحل فعالیتش با ما و ثبت و رسیدگی به آن به صورتی هدفمند و هماهنگ ارزش زیادی خواهد داشت که متاسفانه مانند بسیاری از موارد حیاتی توسط ما رعایت نمیشوند.
برای مثال وقتی در یک برنامه تبلیغاتی تعدادی از مشتریان نمونه های دریافتی را مطابق سلیقه خود نیافته اند ، یا مشتریانی که در برخورد با واحد مالی آزرده شده اند ، مشتریانی که ساعت ها منتظر پاسخ سوال خود از واحد فروش مانده اند و یا در بازار با کالایی با کیفیت مشابه و قیمت ارزانتر مواجه شده اند ، میتوانند در سکوت سازمان را ترک کنند و یا از سر علاقه و نیاز ، داد و بیداد کنند و مشکلات ما را به گوشمان برسانند.
اما همین معترضان ارزشمند اگر با عدم رسیدگی های مکرر مواجه شوند قطعا سکوت را انتخاب کرده و سازمان ما را برای همیشه ترک خواهند کرد بنابراین باید در یک سیستم مدون این اعتراضات ثبت شده ، توسط مدیران واحدها بررسی و نسبت به آنها عکس العمل مناسب نشان داده شود. این سیستم اگرچه برای شرکت ها و سازمان ها هزینه خواهد داشت و امور ثبت اطلاعات باعث کندی عملکرد سازمان خواهد شد اما در بلند مدت و با مهارت یافتن پرسنل سازمان چنان سطح رضایتی را در مشتری ایجاد خواهد کرد که برند سازمان ، وجهه سازمان در بیرون و داخل از آن و در نهایت اصلاح منحنی عمر سازمان در جهت مثبت و مدت زمان حضور موفق سازمان در بازار تاثیری بینظیر خواهد گذاشت.

فایل صوتی رایگان آموزش کسب درآمد بیشتر در کسب و کار


محمد نجاتی:
اصولا مردم به گدایی که در آفتاب سوزان گدایی میکند بیشتر کمک میکنند تا به گدایی که در سایه نشسته است و این یعنی حتی برای کسب راحت ترین درآمد هم باید آفتاب سوزان را تحمل کرد!

 

 

این مثال را برای کسب و کارهایی به کار میبرند که منتظر مشتریان عبوری برای کسب درآمد هستند ، معمولا به صاحبان چنین کسب و کارهایی توصیه میشود دست از راحت طلبی بردارند و به هر فرصت و مشتری که میتواند برایشان درآمد ایجاد کند سربزنند و فرصت های تجاری خلق کنند حتی اگر با انجام‌این کار احساس ناخوشایندی به آنها دست بدهد.

#محمد_نجاتی_مشاور_اقتصادی

فایل صوتی چگونه ضرر نکنیم!


اگر شما یک میوه را نوش جان کنید ، بگذارید زرد آلو را مثال بزنیم ، و این میوه خوشمزه بسیار نرم و شیرین باشد اما آب نداشته باشد احتمالا حس میکنید این میوه سالم نیست!
دقیقا کسب و کارها هم همینطور هستند یعنی اگر منابع انسانی یک کسب و کار دچار مشکل باشد اما واحد فروش و مالی به درستی کارشان را انجام دهند احتمالا این کسب و کار سالم نیست و خیلی زود در اولین بحران شکست خواهد خورد.
مدیریت سالم یک کسب و کار سالم بستگی مستقیمی به رعایت کیفیت به صورت یکدست و یکپارچه در تمامی واحد ها دارد.
حال اگر میزان رقابت در بازار امروز نسبت به گذشته را در نظر بگیریم میبینیم حجم کار در تمام واحدها اعم از تولید ، مالی ، فروش و انبار و حتی منشیگری و ارتباط با مشتری افزایش زیادی یافته ، بطوریکه دیگر نمیتوان آن را با سررسید و کاغذ مدیریت کرد ، درخواست های متنوع مشتری و شدت عصبانیت آنها به دلیل حجم مشکلات روزمره آستانه تحمل را به شدت پایین آورده به گونه ای که حتی برخی از مشتریان فاکتورهای صادر شده و یا قول و قرارهای شفاهی را هم قرار ندارند مگر اینکه شما آنها را ثبت کرده باشید.
توصیه میکنم در این شرایط از سیستم هایی استفاده کنید که با استفاده از گزارشات آنها بتوانید به سرعت مشکلات سازمانتان را رصد کنید و کمترین ضرر را بابت عدم کنترلتان بر سیستم و اتفاقات جاری آن متحمل شوید!

 

فایل صوتی چگونه موفق شویم و به آرزوهایمان برسیم؟


من به قانون کارما تردید دارم اما ایمان دارم وقتی روی هدفی متمرکز میشوید حتی زمانی که خواب هستید ذهنتان به صورت مداوم راهکارهای استفاده از فرصت هایی را که در طی روزها و ماه هایی که روی هدفتان متمرکز بوده اید و آنها را دیده اما از یاد برده اید ، بررسی میکند و سعی میکند راهی پیدا کند تا شما از داشته هایی مثل مهارت ، تخصص یا پولتان برای استفاده از فرصت هایی که ذکر شد استفاده کنید ، ممکن است این راه رسیدن به هدف طولانی باشد اما روزگاری خواهد آمد که جرقه شروع موفقیتتان با یک راهکار کارآمد شروع شود و شما سیر موفقیتتان را شروع کنید به شرط اینکه مترکز باشید بر روی هدفی که به هیچ قیمتی حاضر به دست کشیدن از آن نباشید!

 

فایل صوتی چگونه با دست خودمان نابود نشویم؟


خود بینی و خودخواهی دو عامل نابودی بسیاری از کسب و کارهاست ، این دو مورد اگر چه جزو معایب اخلاقی هستند اما در نظام منابع انسانی باعث خلل های جبران ناپذیری میشوند ، فرد خودخواه که عموما خودبینی را هم با خود دارد تمام نارسایی ها را به علت نقص در دیگران میبیند و از معایب خویشتن غافل میشود و  در نتیجه پروسه اصلاح در وجود او هرگز به وجود نمی آید.
در دنیای کسب و کار نیز کارآفرین با توجه مطلق به سلایق و علایق و منافع خود از نیازهای مشتری غافل میشود و این یک اتفاق حتمی است که مشتری سلیقه دیگران را خریداری نکند و از خرید از فردخودخواه منشرف شود.
فرد خودخواه و خودبین نارضایتی های مشتری را ماسخ نمیدهد و با شیوع ویروس مهلک ضد تبلیغ خود را نابود میکند!

#crm
#منابع_انسانی
#بازاریابی

فایل صوتی چگونه فروشنده حرفه ای جذب کنیم؟


در هر تماسی که با من گرفته میشود یک نکته وجود دارد که بعد از بررسی های ابتدایی مشکل مزیت رقابتی در حوزه قیمت به چشم میخورد.

 

صمیمانه به همه دوستان عزیز توصیه میکنم قبل از اینکه به فکر جذب فروشنده های مجرب باشند اول برای اسلحه این پرسنل ارزشمند و حرفه ای تدارک لازم را ببینند و مطمئن باشند در صورت وجود اسلحه مناسب این نیروهای قدرتمند خود به خود شما را انتخاب خواهند کرد!
مزیت رقابتی در حوزه قیمت!

" حتی اگر از چوب خشک فروشنده بسازید اما نتوانید مزیت رقابتی خودتان در حیطه قیمت گذاری را تعریف کنید نخواهید توانست بفروشید ... " لطفا این نکته را بسیار جدی بگیرید!

فایل صوتی مدیریت یک دانش است!



نمی‌توان مدیریت را در مدت کوتاهی آموخت!

🔸مدیران اغلب اوقات پیش از داشتن هر گونه آمادگی، پا به دنیای پر رمز و راز مدیریت می‌گذارند. گاهی این اتفاق از روی اجبار می‌افتد. برای مثال به‌دلیل ترک یکی از اعضای کلیدی و مهم از سازمان بلافاصله سازمان به فکر جایگزین کردن می‌افتد و کارمند جوان و بی‌تجربه‌ای را انتخاب می‌کند.

🔸با این حال نمی‌توان مدیریت را در مدت کوتاهی آموخت، زیرا کیفیت مدیریت به میزان شناخت مدیران از خود و مدیریت بستگی دارد. متاسفانه، بسیاری از مدیران بیشتر دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند تا اینکه سطح کیفیت مدیریت خود را ارتقا دهند و بیشتر به مدیریت تمایل دارند به جای اینکه به فکر بهبود کارهایی باشند که از پس انجام آن به خوبی بر نمی‌آیند.

🔸در ادامه به بررسی چهار اشتباه متداولی می‌پردازیم که بسیاری از مدیران مرتکب می‌شوند.

1⃣ اکثر مدیران کنترل کردن را با اختیار دادن به دیگران اشتباه می‌گیرند. مدیریت از نظر بیشتر افراد به معنای دستور دادن به دیگران است. اما مدیران واقعی امر و نهی کردن به دیگران را فقط اتلاف وقت می‌دانند و ترجیح می‌دهند تا زمان خود را صرف تشکیل گروه‌هایی کنند که به آنها اعتماد داشته و می‌دانند که از عهده مدیریت کارها بر می‌آیند.
یک مدیر موفق شخصی نیست که تمام افراد همیشه از او درخواست کمک کنند بلکه نسبت به تشکیل تیم‌ها آگاهی و اطلاعات کافی دارد و از افراد توانا و با استعداد دیگر به‌منظور تمرکز و یافتن راه‌حل برای مسائل مهم کمک می‌گیرد.

2⃣ برای بسیاری از مدیران عنوان بیشتر از نیازمندی‌های شغل دارای اهمیت است. بیشتر مدیران به عبارت "من مدیر هستم به همین دلیل باید به حرف‌هایم گوش دهید." تکیه کرده و پافشاری می کنند.
متاسفانه، اکثر مدیران بیشتر به سرپرست، معاون یا مدیرعامل شدن اهمیت می‌دهند و مسائل سطحی برایشان اهمیت بسیاری دارد برای مثال می‌خواهند نامشان روی در اتاق مدیریت دیده شود، منظره دفتر کارشان عالی باشد، نامشان در لیست اسامی پیشنهادهای کاری، نفر اول باشد و در ازای انجام کارها و وظایفی که به عهده دارند پاداش‌های کلان دریافت کنند. اما مدیران حقیقی به چنین مسائل پیش پا افتاده‌ای اهمیت نمی‌دهند.

3⃣ مدیران با اینکه نسبت به دیگران کمتر کار می‌کنند اما انتظاراتشان از هر فرد دیگری بیشتر است. جالب است افراد زمانی که فقط یک کارمند ساده هستند عاشق مقام مدیریت هستند و جالب‌تر اینکه به محض مدیر شدن ناگهان این احساس به آنها دست می‌دهد که باید کمتر از دیگران زحمت بکشند و ضمنا انتظار حقوق، تعطیلات بیشتر و همچنین رفتارهای متفاوتی را از سوی دیگران دارند.
اما مدیران واقعی به محض مدیر شدن سخت‌تر از گذشته کار می‌کنند، به موقع و پیش از سایر کارمندان در محل کار حاضر می‌شوند و آخرین فردی هم هستند که آنجا را ترک می‌کنند.

4⃣ بیشتر مدیران رفتاری مشابه رفتار مدیران خود دارند. هیچ مدرسه عملی برای یادگیری نکات مدیریتی در دسترس نیست. کلاس خاصی هم در مقطع متوسطه، دبیرستان یا حتی دانشگاه برای آموزش مباحث مدیریتی وجود ندارد. بلکه مهارت‌های مدیریتی از مدیری به مدیر دیگر منتقل می‌شود و بسیاری از افرادی که پا به عرصه مدیریت می‌گذارند رفتاری مانند مدیرانشان با دیگران دارند.
با این حال مدیران واقعی، اغلب روش‌هایی را به‌کار می‌برند که مدیرانشان برای مدیریت استفاده می‌کردند. به تاکتیک‌هایی که دارای انگیزه بوده فکر می‌کنند و تاکتیک‌های دارای نقص را هم بررسی کرده سپس بر اساس تجارب خود، درباره چگونگی مدیریت اطرافیان تصمیم‌گیری می‌کنند.
آنها دائما به فکر افزایش مسوولیت پذیری در کارمندان و یافتن راه‌هایی برای تقویت کارآیی خود هستند.

منبع: Forbes